عكس 2 روزه برديا جون
عكس
برديا جون باباي ببخشيد اين چند روز سرم شلوغ بود نتونستم عكسات رو وبلاگ بزارم اين اولين عكس بعد از تولدته ...
نویسنده :
جواد
11:50
تولدت مبارك
سلام برديا جان ببخشيد اين چند روز چيزي برات نفرستادم چون روز سه شنبه ساعت 9و26دقيقه به دنيا اومدي و باباي حسابي سرش شلوغ بود نمي دوني چقد خوشحال بوديم لحظه تولدت هر كسي از گوشه اي ازت عكس مي گرفت انگار هنر پيشه معروفي وارد سالن انتظار شده بود خلاصه روز سه شنبه يك روز بياد ماندني بود دوست دارم برديا جان تولدت مبارك ...
نویسنده :
جواد
8:34
پيغام
برديا جان سلام اين چند روز من و مامانت شب ها حدود يك ساعت ونيم پياده روي مي كنيم آخه دكتر ميگه اگه مامانت پياده روي كنه تو زودتر به دنيا مياي برديا جون خواهش ميكنم اينقد من و مامانت منتظر نزار زودتر بيا پيش ما ...
نویسنده :
جواد
8:15
بدون عنوان
سلام به پسر دوست داشتني خودم برديا پسرم اين روزها من و مامانت خيلي انتظار مي كشيم شب و روز به سختي ميگذره نميدوني چقد مشتاق ديدن چهره ماهت هستيم ...
نویسنده :
جواد
12:39
مادر
برديا جان پسر گلم امروز كه اين پيام براي تو مي نويسم آخرين روزهاي است كه تو شكم مادر هستي اميدوارم سالهاي آينده وقتي اين مطالب ميخوني بفهمي كه مادرت چقدر سختي كشيده وعاشقانه تحمل ميكنه اين روزها مادرت از درد كمر و پا خيلي اذيت مي شه روزهاي اول بماند كه حتي بوي غذاي همسايه ها اذيتش ميكرد ولي باز با اين وجود با ياد تو احساس آرامش ميكنه و از تولد تو صحبت مي كنه وبراي آينده تو نقشه هاي قشنگي داره خلاصه اينكه ازت مخوام قدر مامانت بدوني برديا جان ...
نویسنده :
جواد
12:16
تقدیم به بردیا
بابات عاشق روباست (ازطرف مامان) bardia-bardia ...
نویسنده :
جواد
16:55
هديه مامان
برديا پسر گلم من و باباي قصد داريم واست يه تاب خوشگل تو باغ بابا بزرگ درست كنيم پس بجنب و زودتر بيا تا دير نشده ...
نویسنده :
جواد
13:03